کد مطلب:29708 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:94

آغاز داوری های علی












5716. امام علی علیه السلام:پیامبر خدا مرا به یمن فرستاد. گفتم:ای پیامبر خدا! مرا به سوی یمنْ گسیل می داری، در حالی كه من جوان هستم و از دانشِ داوری چیزی نمی دانم؟ دست خود را روی سینه من گذاشت و گفت:«پروردگارا! دلش را راهنمایی كن و زبانش را استوار فرما». پس از آن، هرگز در داوریِ بین دو نفر، تردید نكردم.[1].

5717. امام علی علیه السلام:هنگامی كه پیامبر خدا مرا به یمن اعزام كرد، به وی گفتم:مرا كه جوان هستم و نسبت به بسیاری از امورِ داوری دانش ندارم، اعزام می كنی؟

پیامبر خدا دست به سینه من گذاشت و گفت:«برو، كه خداوند، زبان تو را استوار خواهد داشت و دل تو را هدایت خواهد كرد». بنا بر این، هیچ گاه داوریِ بین دو نفر برایم پوشیده نمانْد.[2].

5718. امام علی علیه السلام:پیامبر خدا مرا به عنوان قاضی به یمن اعزام كرد. گفتم:ای پیامبر خدا! مرا، در حالی كه جوان هستم و به دانش داوری آگاهی ندارم، اعزام می كنی؟ گفت:«خداوند، قلب تو را هدایت خواهد كرد و زبان تو را استوار خواهد ساخت. هر گاه دو نفر متخاصم در برابرت نشستند، داوری مكن، مگر زمانی كه سخن فرد دوم را بشنوی، همان گونه كه به فرد اوّل، گوش سپرده ای؛ چرا كه این روش، [ حكم] داوری را برایت بهتر آشكار می كند». از آن به بعد، همواره قاضی بودم - و یا گفت:از آن به بعد، هرگز در داوری، تردید ننمودم -.[3].









    1. سنن ابن ماجة:2310/774/2، المستدرك علی الصحیحین:4658/146/3.
    2. مسند ابن حنبل:1145/288/1، مسند أبی یعلی:311/189/1.
    3. سنن أبی داود:3582/301/3، السنن الكبری:20487/236/10.